RainDrop: تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ... ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است!
kastro: تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود......سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
hosna76: دردم از یار است و درمان نیز هم * دل فدای او شد و جان نیز هم
mastane72: میدود ژاله بر رخ لاله/الصبوح الصبوح یا اصحاب
RainDrop: با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو ... باشد که خستگی بشود شرمسار تو
sarkheil: وانگه آن دیده ی شوم ازلی سر میزد * عاشقی خیره به سر عاشقی سر میزد
mohadese432: دل میرودزدستم صاحب دلان خدارا / درداکه رازپنهان خواهدشداشکارا
نعیم دولت آبادی: رفتی و رفتن تو آتش نهاد در دل ...وز کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
sarkheil: لازم است گویم به تو ای دوست شعر دوست * مشاعره حرف آخر مصراع دوم است با دوست
ghazalbanoo: تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی
RainDrop: یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش ... بگذار که دل حل کند این مسئله ها را
مهدی صدیقی: اگر اشک من هر عدد دُر شدی // چو خر مهره بازار ازو پر شدی
najmeh65: یادباد آن که چو آغاز سخن میکردی /با تو صد زمزمه در زیر زبان بود مرا
bishe: ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم// هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
*عطر نور*(زهرا): من ابری را بنگار ای آسمان//شاید دل من ببارد اشکی
مهدی صدیقی: یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد // به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
sarkheil: دامن مکش به ناز که هجران کشیدهام * نازم بکش که ناز رقیبان کشیدهام
najmeh65: مردم از حسرت به پیغامی دلم را شاد کن/ ای که گفتی فراموشت نسازم یاد کن
نعیم دولت آبادی: پوزش دوست عزیز
Farzaneh7: روی جانان طلبی آینه را قابل ساز///ورنه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
rsb2: یار مرا غار مرا خواجه نگه دار مرا....یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا
RainDrop: اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است ... دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
newvision: تا توانی دل به دست آور/// دل شکستن هنر نمی باشد
RainDrop: در همین ویرانه خواهم ماند و از خاک سیاهش ... شعرهایم را به آبی های دنیا میرسانم
saba313: میکند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو*روزی ماباد لعل شکرافشان شما
newvision: ای یاد تو مونس روانم/// جز نام تو نیست بر زبانم
مهرنوش: ماییم و نوای بی نوایی/بسم لله اگر حریف مایی
nazanin66: یا جان من زمن بستانید بی درنگ / یا پا فرا نهید و خدا را خبر کنید
saba313: دل من درهوای روی فرخ *بودآشفته همچون موی فرخ
mohadese432: خسته ام زین عشق دل خونم نکن / منکه مجنونم تومجنونم مکن
adamak98: نازنینا ما ب ناز تو جوانی داده ایم / لیک اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟؟
mohadese432: ازمودم زندگی دشت غم است / شادی اش اندوه وعیشش ماتم است
setare1234: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود/وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
mohadese432: درازل پرتوحسنت زتجلی دم زد / عشق پیداشدواتش بهمه عالم زد
setare1234: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن/ در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
mohadese432: نشنوازنی نی حصیری بینواست / بشنوازدل دل حریم کبریاست
setare1234: تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول/آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
mohadese432: لیمونخورتمرش میکنی / منوفراموش میکنی
setare1234: یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش / بگذار که دل حل کند این مساله ها را
mohadese432: اشیان من بیچاره اگرسوخت چه باک / فکرویران شدن خانه ی صیادکنید
setare1234: دعا می کنم غرق باران شوی / چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
mohadese432: یارب این نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به توازچشم حسودچمنش
setare1234: شیرین قصه را یه کلاغان نمی دهند / یک چای تلخ عزیزم با تو غنیمت است
mohadese432: تاتومرادمن دهی کشته مرافراغ تو / تاتوبه دادمن رسی من به خدارسیده ام
setare1234: من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
mohadese432: دانی که چرارازنهان باتونگویم / طوطی صفتی طاقت اسرارنداری
setare1234: یارب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین /در یکتای که وگوهر یکدانه کیست
kardelen: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
bahar150: ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق / برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
barbod: نمی دانم که بی تو چیستم من///اگر روزی نباشی نیستم من
leyla22466: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد / بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
bahar150: دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم / حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی
kardelen: یارب این آتش که در جان من است /سرد کن زآنسان که کردی بر خلیل
leyla22466: لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور / ورنه ز نزدیک هک رخصت دیدار هست
kardelen: تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو /پرده ی غنچه میدرد خنده ی دلگشای تو
leyla22466: وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن
aftab25: نشنو از نی نی حصیری بی نواست/بشنو از دل دل حریم کبریاست
kardelen: تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق/نیم رسوا عاشق اندر فن خود استاد نیست
leyla22466: تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟ / وعده ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟
newvision: ور نبود مشربه از زر و ناب/// با دو کف دست توان خورد آب
ghazal110: بی تو مهتاب شبی باز من از ان کوچه گذشتم //همه تن چشم شدم خیره به دنبال توگشتم
mohadese432: مگرصاحب دلی روزی به رحمت / کنددرکار درویشان دعایی
zohreh5734: یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور-کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
bishe: رسیده ام به خدایی که اقتباسی نیست// شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست
mohadese432: تاتونگاه می کنی کارمن اه کردن است / ای بفدای چشم تواین چه نگاه کردن است؟
barbod: تو کمان کشیده و در کمین،همه ی غمم بود از همین///که خدا نکرده خطا کنی...
adamak98: یک شبی مجنون نمازش را شکست/بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
mohadese432: تاتونگاه می کنی کارمن اه کردن است // ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟؟
mohadese51: ترسم ای مرگ تو نیای و من پیر شوم / انقد زنده بمانم که ز جان سیر شوم
mohadese432: مرداین بازیچه دیگر نیستم / این توولیلای تومن نیستم
mohadese432: مرداین بازیچه دیگر نیستم / این توولیلای تومن نیستم
setare1234: مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم/هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
mohadese432: موذن گرببیندقامتت را / زقدقامت بماندتاقیامت
setare1234: تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد/ دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
mohadese432: یارمراغارمرا مرغ جگرخوارمرا / یارتویی غارتویی خواجه نگهدارمرا
setare1234: ای قصر دل افروز که منزلگه انسی/یارب مکناد آفت ایام خرابت
mohadese432: توکه ازمهنت دیگران بیغمی / نشایدکه اسمت نهدادمی
setare1234: یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
mohadese432: روزهافکرمن این است وهمه شب سخنم / که چراغافل ازاحوال دل خویشتنم
setare1234: مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم / تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم
mohadese432: مراازخاک هجران افریدند / گل دیدارراازشاخه چیدند
setare1234: در دیر مغان آمد یارم قدحی بر دست/ مست از می و می خواران از نرگس مستش مست
mohadese432: تاکه پرسیدم زمنطق عشق چیست / درجوابم این چنین گفت وگریست
setare1234: توسنی کردم ندانستم همی / کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
mohadese432: دست ازطلب ندارم تاکام من براید / یاتن رسدبه جانان یاجان زتن براید
setare1234: دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم/ فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
khasteh5271: تو از دریچه دل می روی و می آیی / ولی نمی شنود کس صدای پای تو را
bahar1370: آزاده را جفای فلک بیش میرسد//اول بلا به عاقبت اندیش می رسد
farzaneh72: دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من /الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رغیب من
khasteh5271: نگاهی کرده در آفاق و ماهی کرده ام پیدا / چه روشن ماه و روشن بین نگاهی کرده ام پیدا
bahar1370: اگرکفر اگرمومن به دنبال تو میگردم //چرا دست من بر نمی دارد هوای تو
Shaghayegh: وصال او ز عمر جاودان به /خداوندا مرا ان ده که ان به
bahar1370: هرگز دل من ز علم محروم نشود//کم ماند ز اسرار که معلوم نشد//هفتاودو سال فکر کردم شب وروز//معلومم شد که هیج معلوم نشد
khasteh5271: دلی از آینه داریم و کس نمی خواهد / تمام شهر خریدار قلب آهن توست
sarkheil: تا عهد دوست خواست فراموش دل شدن * غم میرسد به وقت و وفا میدهد به دل
bahar1370: لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد //شعله دیدم سرکشد های توام آمدبه یاد
نعیم دولت آبادی: دردایست غیر مردن کان را دوا نباشد.....پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
mohadese00: نوشدارودی و بعد مرگ سهراب امدی /سنگدل این زودتر میامدی حالا چرا
مهدی صدیقی: ای که می پرسی زمن آن ماه را منزل کجاست/ منزل او در دل است اما ندانم دل کجاست
khasteh5271: تنهایی ام را با تو قسمت می کنم،سهم کمی نیست/گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
sarkheil: تا که نامی شدم از نام نبردم سودی * گر نمردم من و این گوشهی ناکامیها
khasteh5271: آنکه مانند شب زلزله ویرانم کرد/کاش بازآید و با یاری او برخیزم
bahar1370: من می نه ز بهر تنگدستی نخورم/ یا از غم رسوای و مستی نخورم /من می ز برای خوشدلی میخوردم/ اکنون که تو بر دلم نشستی نخورمر
khasteh5271: مرا برداشتی از خاک مثل نان و بوسیدی/و من هر روز با این عشق در پای تو افتادم...
najmeh65: ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون / او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
khasteh5271: می خواند از آیینه راز ماه را حتی، / یک عمر من آواره اش بودم ،نمی فهمید...
sarkheil: دل پیشواز ناله رود ارغنون نواز * نازم غمی که ساز و نوا میدهد به دل
khasteh5271: لبی بخند برایم به خنده عادت کن/بدون فاصله با من بیا و صحبت کن
مهدی صدیقی: نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را / که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
khasteh5271: "یک نفر از غبار می آید"مژده تازه تو تکراریست/یک نفر از غبار آمد و زد،زخم های همیشه بر بالم
ukabed: من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست/آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
khasteh5271: شاید همان زمان که نگاهت را،دزدیدی از منو به زمین دادی/می خواستی نگاه غریب من،تا هست در هوای خودت باشد
najmeh65: دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسم/ که چنان ز او شده ام بی سر و سامان که مپرس
khasteh5271: سلام...روز قشنگی ست...دوستت دارم... / چقدر عاشق این جمله های کوتاهم
kakoshi: ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم / امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
nazanin66: من نیستم،بیا و فراموش کن مرا / کی بوده ام برات سزاوار؟هیچوقت...
khasteh5271: تو آسمانی و من ریشه در زمین دارم/همیشه فاصله ای هست داد از این دارم
newvision: دل به امید صدایی که مگر در تو رسد/// ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
naeim76: دردم از یارست ودرمان نیز هم/دل فدای اوشد وجان نیزهم
maryam290: من از روییدن خار سر دیوار دانستم/که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها
naeim76: ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بربام ما/ای در شکسته جام ما ای بر دریده دام ما
maryam290: آدمی پیر چو شد حوص جوان می گردد/خواب در وقت سحرگاه گران می گردد
RainDrop: دانه و دام در این راه فراوان اما ... مرغ دل سیر ز هر دام رها می ماند
naeim76: دوش گفتم بکند لعل لبش چاره ی من/ هاتف غیب ندا داد که آری بکند
nazanin66: دوش می آمدو رخساره برافروخته بود / تاکجا باز دل غم زده ای سوخته بود
نعیم دولت آبادی: دردی ایست غیر مردن کان را دوا نباشد.....پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
Shaghayegh: نشود فاش کسی انچه میان من و توست*تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
maryam290: تفنگت را زمین بگذار.../که من بیزارم از این خونبار ناهنجار
Zahra99: روزگاریست که سودای بتان دین من است//غم این کار نشاط دل غمگین من است
maryam290: تا نگاه می کنی وقت رفتن است/باز هم همان حکایت همیشگی/پیش از آنکه باخبر شوی/لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود/آی...ای دریغ و حسرت همیشگی/ناگهان چقدر زود دیر میشود
مهدی صدیقی: دلم قلمرو جغرافیای ویرانیست / هوای ناحیه ی ما همیشه بارانیست
naeim76: تو بدین نازکی وسرکشی ای شمع چگل//لایق بندگی خواجه جلال الدینی
mohadese432: یک شب اتش برنیستانی فتاد / سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
maryam290: دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم/در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
mohadese432: یک شب اتش برنیستانی فتاد // سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
zohreh5734: دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند-گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
bishe: دل از سیایت اهل ریا بکن خود باش// هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
Roshanak72: ترسم که نمانم من از این رنج دریغا / کاندر دل من حسرت روی تو بماند (سعدی)
hejabr: دوش وقت سحر از غصه نجانم دادند / و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
mohadese432: درکوی نیک نامی ماراگذرندادند / گرتونمی پسندی تغییرکن قضارا
naeim76: الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور// پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی
mohadese432: یک شب اتش برنیستانی فتاد / سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
adamak98: در این دنیا ک بیرحمان عصا از کور میدزدند/من خوشباور ساده محبت جستو جو کردم
mohadese432: من ازان حسن روزافزون که یوسف داشت فهمیدم / که عشق ازپرده ی عصت برون اردزلیخارا
setare1234: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی/دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
mohadese432: یارب توچنان کن که پریشان نشوم / محتاج به بیگانه وخویشان نشوم
setare1234: من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب / مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
mohadese432: دیگران قرعه یقسمت همه برعیش زدند / دل غم دیده ی مابودکه م برغم زد
setare1234: دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر/گفتا غلطی خواحه در این عهد وفا نیست
mohadese432: توکه مرحم نه ای زخم دلم را / نمک پاش دل ریشم چرا ای
setare1234: یار من چون به حرف می آید / آفتاب است و برف می آید
mohadese432: درسکوت دادگاه سرنوشت / عشق برماحکم سنگینی نوشت
setare1234: تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف / مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
mohadese432: یک ستاره گاه احسان می کند / تیره شب رانورباران می کند
setare1234: در غم ما روزها بیگاه شد / روزها با سوزها همراه شد
mohadese432: دل بریدم ازتمام زندگی / درتوگم گشتم به نام زندگی
setare1234: باری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد/ دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
mohadese432: درازل پرتوحسنت زتجلی دم زد / عشق پیداشدواتش به همه عالم زد
setare1234: در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
مهرنوش: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد/وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
aftab25: در عشق چه جای بیم تیغ است/تیغ از سر عاشقان دریغ است
leyla22466: تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
leyla22466: تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
bahar150: تا نیست نگری ره هستت ندهند وین مرتبه با همت پستت ندهند
leyla22466: دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
bahar150: در این شب سیاهم گمگشته را مقصود از گوشه ای برون آ ی ای کوکب هدایت
leyla22466: تو را میخواهم و دانم که هرگز / به کام دل در اغوشت نگیرم
bahar150: من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش که گناه دگری برتو نخواهند نوشت
kardelen: تا به کنار من بودی ، بود به جا قرار دل /رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام
leyla22466: من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید / قفسم برده به باعی و دلم شاد کنید
kardelen: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم / بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
leyla22466: من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه / صد بار تو را گفتم کم کن دو سه پیمانه
mohadese432: هرچه گویم عشق راشرح وبیان / چون به عشق ایم خجل کردم ازان
leyla22466: نشان ز عالم اوارگی نبود هنوز / که ساخت عشق تو اواره جهان ما را
newvision: ای کاش کــــه فریاد بگوشـــی اثــری داشت/// عــــشاق بـــدان ناله نوای دیــگری داشــت
ghazal110: تن محنت کشی درم خدایا //دل حسرت کشی دیرم خدایا
leyla22466: از دوست به یادگار دردی دارم / کان درد به هزار درمان ندهم
ghazal110: ماهی چوتو اسمان ندارد//سروی چوتوبوستان ندارد
mohadese432: دراین سرای بیکسی کسی به درنمی زند / به دشت پرملال ماپرنده پرنمی رزند
setare1234: دیریست که دلدار پیامی نفرستاد/ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
mohadese432: دراین سری بیکسی کسی به درنمی زند / به دشت پرملال ماپرنده پرنمی زند
setare1234: در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی / خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
mohadese432: یاب مددی کن که به سامان برسیم / چون مزرعه ای خشک به باران برسیم
setare1234: من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
mohadese432: دراین سرای بیکسی کسی بدرنمیزند / به دشت پرملال ماپرنده پرنمیزند
niyaz: دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
setare1234: دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد / یاد خریف شهر و رفیق سفر نکرد
mohadese432: درمیخانه که بازاست چراحافظ گفت // دوش دیدم که ملاییک درمیخانه زدند
setare1234: در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز / جه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
mohadese432: دوستی برگ گلی نیست که ازیادرود / تشنه رااب محال است که ازیادرود
setare1234: در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست /ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار
mohadese432: رفتم به بران نگارهمچون مه نو / گفتم که دلم مانده به پیشت به گرو
setare1234: وا عزیز گویی آخر گر عزیزت مرده باشد / من چرا از دل نگویم وا جوانی وا جوانی
mohadese432: یارمراغارمرا عشق جگرخوارمرا / یارتویی غارتویی خواجه نگهدارمرا
setare1234: آن کس که تورا شناخت جان را چه کند/ فرزند وعیال وخانمان را چه کند
maryamtaheri72: شرو شور شاعری با شیر در کامم چکید/نسخه دلدادگی را مادرم پیچیده است
leyla22466: تا جرعه ای از جام الستت ندهند / اگاهی از این بلند و پستت ندهند
hamed2: ازاده از خودت ابتکار داشته باش
maryamtaheri72: در سیر ال الله به دنبال توبودیم/ای گنچ روانی که عیان روی زمینی
barbod: یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا//افتادم و باید بپذیرم که بمیرم...
leyla22466: من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد / از خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
barbod: دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت//عمریست که کارم همه در کار دعا رفت...
leyla22466: تا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
bishe: هر آنکه خاطر اهل وفا نگه دارد// خداش در همه حال از بلا نگه دارد
barbod: دل از من برد و روی از من نهان کرد!///خدارا با که این بازی توان کرد؟!...(چه عجب رفیق"بیشه" تشریف آوردید!!!)
leyla22466: درد عاشقی را دوایی بهتر از معشوق نیست / شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید
aftab25: دروادی تنهایی در یاد تو هستم من/خواهم که تو هم گاهی یادی بکنی از من
barbod: نه جان کند میل گل و نه دل هوای نبید///چه بی نشاط بهاری که بی رخ توآم رسید...
ghazal110: دین و دل بردندوقصد جان کنند //الغیاث از جور خوبان الغیاث
leyla22466: ثوابت باشد ای دارای خرمن / اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
bishe: یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند// اینبار میبرند که زندانیت کنند( ما همیشه در خدمتیم باربد جان. امتحاناتم تموم شد)
ghazal110: دمی باغم بسربردن جهان یکسر نمی ارزد//به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد
rezamomeni: نباید بستن اندر چیز و کس دل // که دل برداشتن کاریست مشکل
rezamomeni: نباید بستن اندر چیز و کس دل // که دل برداشتن کاریست مشکل
ghazal110: لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح //داغ دل بود وبه امید دوابازامد
ghazal110: لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح//داغ دل بود وبه امید دوا باز امد
mohadese432: دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟ / چون بشددلبروبا یاروفادارچه کرد؟
setare1234: دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم/طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
mohadese432: یک عمرگذشت وازتودورم / من زنده ی درمیان گورم
setare1234: مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد / قضای آسمان است این و دیگر گون نخواهد شد
mohadese432: دل میرودزدستم صاحب دلان خدارا / درداکه رازپنهان خواهدشداشکارا
setare1234: اوقات خوش آن بود که با دوست بسر شد/ باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
mohadese432: دیت ازطلب ندارم تاکام من براید / یاتن رسد به جانان یا جان زتن براید
setare1234: درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس
mohadese432: سالهادل طلب جام جم ازمامی کرد / انچه خودداشت زبیگانه تمنامی کرد
setare1234: در این دنیا کسی بی غم نباشد / اگر باشد بنی آدم نباشد
mohadese432: دراین سرای بیکسی کسی به درنمی زند / به دشت پرملال ماپرنده پرنمی زند
setare1234: دیده بر رهت دارم/دردل شب تارم/درغم تو بیمارم/تا دوباره برگردی
mohadese432: یارب توچنان کن که پریشان نشوم / محتاج به بیگانه وخویشان نشوم
setare1234: مم ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
mohadese432: مرامیبینی وهردم زیادت می کنی دردم / تورامیبینم ومیلم زیادت می شودهردم
setare1234: در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم / اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
Zahra99: معشوق چون نقاب ز رخ در نمی کشد // هرکس حکایتی به تصور چرا کنند
nazanin66: دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی
نعیم دولت آبادی: یک شب تو را به مستی تشبیه به ماه کردم........تو به ز ماه بودی من اشتباه کردم
negar: مرا یاد سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد!!!!!قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
نعیم دولت آبادی: گرت هواست که معشوق نگسلت پیوند ...نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
barbod: دانی بهشت چیست؟که داریم انتظار///جز ماهتاب و باده و آغوش یار ، نیست...
saba313: تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم*گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود میگذرم
aftab25: مرو راهی که بر پا سنگت آیو/جهان با این فراخی تنگت آیو
barbod: وا فریادا زعشق وا فریادا//کارم به یکی طرفه نگار افتادا//گر داد من شکسته دادا، دادا//ورنه من و عشق هرچه بادا باد ا...
saba313: الا یا ایها الساقی ادرکاسا وناولها *که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
Shaghayegh: اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند*شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل
maryam290: لحظه دیدار نزدیک است/باز من دیوانه ام مستم/باز می لرزد دلم دستم/باز گویی در جهان دیگری هستم
saba313: مراعهدیست باجانان که تا جان دربدن دارم/هواداران کویش راچوجان خویشتن دارم
Zahra99: ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم // خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
nazanin66: تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی / تو نگو نه، دل دیوانه ی من کور که نیست
Zahra99: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد // وجود نازکت آزرده گزند مباد
saba313: در آن نفس که بمیرم در آرزوی توباشم/بدین امید دهم جان که خاک کوی توباشم
Zahra99: می بده تا دهمت آگهی از سر قضا // که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
saba313: توسنی کردم ندانستم همی /کز کشیدن تنگ ترگردد کمند
aftab25: دل و دین و عقل و جانم همه را به باد دادی/گل من قسم به عشقت که نه شب نه روز دادی
هیژا: یارم به یک لا پیرهن* خوابیده زیر نسترن* ترسم که بوی نسترن * مست است و هوشیارش کند*
aftab25: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن/در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
barbod: نمی دانم که بی تو چیستم من//اگر روزی نباشی نیستم من...
nazanin66: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
saba313: دل مجمر افروخته ام بود ونگفتند/کاین آتش با نور همانند به چند است؟
aftab25: تا کی به تمنای وصال تو یگانه/اشکم شور از هر مژه چون سیل روانه
Zahra99: هنگام تنگدستی در عیش و کوش و مستی // کاین کیمیای هستی قارون کند گدارا
aftab25: از پریدن های رنگ و از تپیدن های دل/عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می شود
saba313: دوباره بیرق مجنون رادلم به شوق می افرازد/دوباره عشق دراین صحرا هوای خیمه زدن دارد
maryam290: دوباره پلک دلم می پرد نشانه چیست؟/شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
nazanin66: یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست
saba313: تاتو نگاه میکنی کارمن آه کردن است/ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
Zahra99: تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت // جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
nazanin66: تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
aftab25: یاربرداشت زرخ پرده برای دل من/برد از من دل و بنشست به جای دل من
Shaghayegh: نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار*چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
maryam290: من آن گلبرگ غمگینم که می میرم ز بی آبی/ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم
هیژا: مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی / که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم.
aftab25: ماه من پرده از آن چهره زیبا بردار/تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد
nazanin66: در مردم دنیای من هنجار یعنی عشق / نفرین به آنهایی که نا هنجار میمیرند
aftab25: دل به کف غصه نباید سپرد/اول و آخر همه خواهیم مرد
sarkheil: در نفس خویشتن بد نیست *** پیش اهل دل این سخن رد نیست
newvision: تو که از محنت دیگران بی غمی/ نشایند که نامت نهند آدمی
aftab25: یک نگاهت به من ـموخت که در حرف زدن/چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
maryam290: در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند/به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
leyla22466: دل می رود ز دستم صاحبدلان خدار را / دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
هیژا: آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین / آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست
kardelen: تو دریای من بودی آغوش وا کن / که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
aftab25: در سینه پنهان کرده ام گنجینه ای از داغ غم/ تا می توانی سعی کن ای عشق در ویرانی ام
mohadese432: ماییم ونوای بینوایی / بسم الله اگرحریف مایی
leyla22466: یارب ان نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
hamed2: شاهان همه در خلوت خود بسی گدایند/تو از خلقت خود فخر بفروش
leyla22466: شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا / تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
mohadese432: ده روز مهرگردون افسانه است وافسون // نیکی به جای یاران فرصت شماریارا
zohreh5734: ای نام تو بهترین سر اغاز -بی نام تو نامه کی کنم باز
bishe: زن شهر توست با همه مردم فریبی اش// زن شعر توست با همه شور آفریدنش
mohadese432: شبی اوای دعوت راشنفتم / صدایم کردی ولبیک گفتم
setare1234: من نه آنم که اگر بند برند از بندم/دل ز تو برکنم و بریار دگر دل بندم
mohadese432: ماییم ونوای بینوایی / بیسم الله اگرحریف مایی
setare1234: یارم چو قدح بدست گیرد / بازار بتان شکست گیرد
mohadese432: درفروبندکه ماعاشق این انجمنیم / تاکه بایارشکرلب سخنی دم بزنیم
setare1234: مژده ای دل که مسیح نفسی می آید/که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
mohadese432: دل اگرخداشناسی همه دررخ علی بین / به علی شناختممن به خداقسم خدارا
niyaz: اگر به باده مشکین دلم کشد شاید / که بوی خیر ز زهد ریا نمی آید
setare1234: دوش می آمد و رخساره برافروخته بود / تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود
mohadese432: دوعالم سایه ی خورشیدعشق است / دوگیتی حضرت جاویدعشق است
setare1234: تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو / تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
mohadese432: مازیاران چشم یری داشتیم / خودغلط بودانچه میپنداشتیم
ف آ: من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید ***قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
mohadese432: دیدی ای دل که غم عشق دگرباره چه کرد؟ / چون بشددلبروبایاروفادارچه کرد؟
setare1234: دانه بهتر در زمین نرم بالا می کشد / سرفرازی بیشتر چون خاکساری بیشتر
mohadese432: روزوشب اوراصدازدی ولی / دیدم امشب بامنی گفتم بلی
setare1234: یاد وصال می کنم دیده پرآب می شود / شرح فراق می کنم سینه کباب می شود
mohadese432: دلیرجوان سربه گفتارپیر // بدادوببوداین سخن دلپذیر
setare1234: رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن/ یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
Fatemeh.r: دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد....چون بشد دلبر رو با یار وفادار چه کرد...
keivan: دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد / بنی آدم کسی باشد که از تن ها بپرهیزد
metronom: دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست ******** گفت: «با ما منشین؛ کز تو سلامت برخاست»
mahtaban: ایا گاهوار عزیزان من / تو ای ایزدی مرز ایران من / جهان تا جهان است آباد باش / بر و بوم مردان آزاد باش
Fatemeh.r: شب سیاه و مرغ حق افسانه گوست... چشم من در انتظار روی اوست... ای خدا صبح سعادت کی دمد...؟ تا ببینم چهره ی زیبای دوست...
barbod: طلب کردم ز دانایی یکی پند//مرا فرمود که با نادان مپیوند...
esf: دردم از یار است و درمان نیست هم....دل فدای او شد و جان نیز هم
davoudbn: ما خود نمی رویم دوان در قفای کس . . .آن می برد که ما به کمند وی اندریم!
metronom: مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست **** تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
راحیل ماندگار: رشته ای بر گردنم افکنده دوست می کشد هر جا ک خاطر خواه اوست..............
mahtaban: تا به دو ابروی تو دست نیابد کسی // پیش دو شمشیر من سینه سپر کرده ام
gharibe8312: من خود را باخته ام در ناز نگاهت تو خود را ساختی با ساز صدایم
barbod: من بی می ناب زیستن نتوانم///بی باده کشید بار تن نتوانم///من بنده ی آن دمم که ساقی گوید///یک جام دگر بگیر و من نتوانم...(رفقا، کدومتون این حال رو داشتین؟...)
bishe: مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم // من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر ( من )
barbod: (حدس می زدم)روز اول رفت دینم بر سر زلفین تو///تا جه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز
bishe: زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت// سخت روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
keivan: یار با ماست چه حاجت طلبیم / دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
hosna76: ساقیا بده جامی زان شراب روحانی * تا دمی برآسایم زین حجاب ظلمانی
barbod: یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش///می سپارم به تو از ترس حسود چمنش
bishe: شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش// که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر رو شورش
keivan: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
bishe: او منتظر تا من بگویم گفتنی های مگویم را// من منتظر تا او بگوید وقت اما وقت رفتن بود
metronom: دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ********** گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
Fatemeh.r: در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است.... حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
barbod: یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد//دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد
bishe: در خاک رفت گنج مرادی که داشتیم// ما را نماند خاطر شادی که داشتیم
metronom: ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست/حالِ هِجرانْ تو چه دانی که چه مشکل حالیست؟
najmeh65: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود/ وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
metronom: در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است *** صراحی می ناب و سفینه غزل است
mahtaban: تا آفتاب روی تو مشکین نقاب بست // جان را شب اندر آمد و دل در عذاب بست
barbod: طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی//صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست...(کاش پینه یعنی آبروی دستها//بر سرو پیشانی آنها که می دانم نبود...)
metronom: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد *** وجود نازکت آزرده گزند مباد
keivan: در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی / یارب آن به که نیوفتد به کسی کار کسی
parvaneh: یارب این نوگل خندان که سپردی به منش// میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
metronom: شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت *** فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
mastane72: تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید....دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید(اخوان ثالث)
keivan: دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
mastane72: مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم/هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
faezeh20: ماجرا کم کن و باز ا که مرا مردم چشم/خرقه از سر به در اورد و به شکرانه بسوخت
metronom: تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج ***سزد اگر همه دلبران دهندت باج
najmeh65: جز تو ام ای مونس شب های تار/ در جهان دیگر مرا یاری نماند
elahe473: دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه... هر دو جان سوزند اما این کجا و ان کجا
metronom: آنان که خاک را به نظر کیمیاکنند *** آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
mastane72: دوش آمدو رخساره برافروخته بود....تا کجا باز دل غمزده ایی سوخته بود
keivan: دارم از زلف سیاهت گله چنداد که مپرس / که چنین گشته ام بی سر و سامان که مپرس
faezeh20: ساقیا در گردش ساقر تعلل تا ب چند؟****دور چون با عاشقن افتد تسلسل بایدش
keivan: شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش / که تا یک دم بیاسایم زدنیا و شر و شورش
faezeh20: شب تار است و ره وادی ایمن در پیش/اتش طور کجا موعد دیدار کجاست؟
mastane72: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل/کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
keivan: تن یخ کرده آتش را که می بیند چه میخواهد؟ / همانی را که میخواهم تو را وقتی که میبینم
faezeh20: میازار موری که دانه کش است/که جان دارد و جان شیرین خوش است
keivan: ترا می خواهم و دانم که هرگز / به کام دل در آغوشت نگیرم
faezeh20: مهتری گر به کام شیر در است/شو خطر کن ز کام شیر بجو
keivan: وای بر من گر تو آم گمگشته ام باشی / که بس دور است بین ما که آن سو نازنینی غنچه ای شاداب و صدها آرزو بر دل
faezeh20: لب تشنه میدود نگهم هر دم//در حفره های شب شب بی پایان
keivan: نی حریف هرکه از یاری برید / پرده هایش پرده های ما درید
faezeh20: دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم/کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
keivan: یاری ر طبع خواستم اشک چکید / یاری زمن بجوی که با این روانیم
faezeh20: مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید/که ز اناس خوشش بوی کسی می اید
keivan: در سرم حس مبهمی مثل هی به داد دلم برس دارم / هم بدون تو مردنم قطعی است هم کنار تو استرس دارم
faezeh20: من بلبل ان گلم که در گلشن راز/پژمرده شد و منت شبنم نکشید
keivan: درطواف شمع میگفت این سخن پروانه ای / ای سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
metronom: یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست ***جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
mahtaban: تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست // دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
keivan: تا جاذبه نگاهت در سکوت است / سیب دل من در سقوط است
زهره سعیدی: تا توانی دلی به دست اور/دل شکستن هنر نمیباشد
bishe: دریا صدا که میزندم وقت کار نیست// دیگر مرا به مشغله ای اختیار نیست
metronom: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود *** وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
bishe: دوای تو دوای توست حافظ// لب نوشش لب نوشش لب نوش
mastane72: شاهد آننیست که مویی و میانی دارد...بنده طالع آن باش که آنی دارد
keivan: در این بازار اگر سودی است با درویش خورسند است / خدایا منعمم گردان به درویشی و خورسندی
mastane72: یارب دل بازش ده صد عمر درازش ده/فخرش ده و نازش ده تا فخر بود ما را
metronom: ای فروغِ ماه حسن از روی رخشان شما ***آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
bishe: این نه خال است و زنخدان و سر و زلف پریشان// که دل اهل نظر برد، که سریست خدایی
RainDrop: یک نفر از غبار می آید مژده تازه تو تکرا ری ست یک نفر از غبار آمد و زد زخمهای همیشه بر بالم
Fatemeh.r: معشوق هزار دوست را دل ندهی...ور میدهی آن دل به جدایی بنهی
keivan: یارب از ابر هدایت برسان بارانی / پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم
metronom: می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی ***این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی
bishe: یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند// اینبار میبرند که زندانیت کنند
keivan: دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد / پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
naeim76: نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم/دیگر اکنون با جوانان نازکن باما چرا
RainDrop: آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه کار به نام من دیوانه زدند
naeim76: دل داده ام به یاری شوخی وشی نگاری/مرضیة السجایا محمودة الخصائل
keivan: لالایی ای گل لاله یکی اینجا گرفتاره / لالایی ای گل پونه یکی اینجا دلش خونه
naeim76: همه کارم زخود کامی به بد نامی کشید آخر//نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
newvision: آنچه ندارد عوض ای هوشیار/ عمر عزیز است, غنیمت شمار
mohadese432: روزهافکرم این بودوهمه شب سخنم / که چراغافل ازاحوال دل خویشتنم
keivan: مران بیگانه وارم از بر خویش / که این بیگانه روزی آشنا بود
mohadese432: دل میرودزدستم صاحب دلان خدارا / درداکه رازپنهان خواهدشداشکارا
setare1234: آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست / عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
mohadese432: یادتوکردم شبی مهتاب شد / باخیالت دیده ام درخواب شد
setare1234: دلبرا در دل سنگ تو وفا نیست چرا / کافران را دل نرمست و تو را نیست چرا/هرکه قتلی بکند کشته بهایی بدهد / تو مرا کشتی و امید بها نیست چرا؟
mohadese432: ای که دل بردی زدلدارمن ازارش مکن / انچه اودرکارمن کرده است درکارش مکن
setare1234: نگفتی بی وفا یارا که دلداری کنی از ما / الا گر دست می گیری بیا کز سر گذشت آبم
mohadese432: مراازخاک حجران افریدند / گل دیدارراازشاخه چیدند
setare1234: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
patricharis: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد/وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
leyla22466: دردم از یار است و درمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم
mobina1996: مرا در خاک مسپارید مرا در یاد بسپارید/مرا در اوج دستان هزاران مرد بسپارید
leyla22466: دیریست که دلدار پیامی نفرستاد / ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
barbod: دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است///هر که ما را این نصیحت می کند بی حاصل است...(جدآ کفر نعمت پروردگار نیست اگه آدم به زیبارویان نگاه نکنه؟؟؟؟!!!!خدا قهرش میاد...)
kardelen: تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت / من همه محو تماشای نگاهت !!!
leyla22466: تو را با غیر میبینم صدایم در نمیاید / دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمیاید
maryam290: دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست/جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
patricharis: تا توانی دلی بدست آور/دل شکستن هنر نمی باشد
leyla22466: دائم گل این بستان شاداب نمی ماند / دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
hasan662: تا توانی میگریز از یار بد. یار بد بتر بود از مار بد
غوغای سکوت: دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست/جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
barbod: تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت///خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت...(رفقا، سعی کنیم از شعرهای تکراری(بیتهایی که از بس تکرار شدن به صورت ضرب المثل در اومدن) استفاده نکنیم...
leyla22466: تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب / بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
kardelen: با آنکه ز ما هیچ زمان یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد، کجایی؟
barbod: یا چشم بپوش از من و از خویش برانم///یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم...
leyla22466: می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این / اماده صد گریه ام از اشتیاق کیست این
barbod: نهال بودم و در حسرت بهار!ولی//درخت شدم و شوق برگ و بارم نیست...
leyla22466: تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده / بی انکه وعده باشد در انتظار بوده
barbod: هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق// هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق!!!!
leyla22466: قمری بی اشیانم بر لب بام وفا / دانه و ابم ندادی مشکن اخر بال من
bishe: نمی دانم چرا اما تو را هر جا که میبینم// کسی انگار میخواهد ز من تا با تو بنشینم
barbod: مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم//که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد...
leyla22466: درد بی عشقی زجانم برده طاقت ور نه من / داشتم ارام تا ارام جانی داشتم
barbod: من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش//چون به فکر سوختن افتاده یی مردانه باش...
ghazal110: شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست//جای دعاست شاه من بی تومباد جای تو
leyla22466: وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم / شکستی و نشکستم ، بریدی و نبریدم
mohadese432: من ازان حسن روزافزون که یوسف داشت فهمیدم // که عشق ازپرده ی عصمت برون اردزلیخارا
kardelen: آن که دائم هوس سوختن ما میکرد/کاش می آمد و از دور تماشا می کرد
bishe: دیگر در انتظار کدامین رسالتی// وقتی عصای معجزه ها مار میشود؟؟؟
mohadese432: درازل پرتوحسنت همه برعیش زدند / دل غم دیده ی مابودکه هم برغم زد
barbod: دلی دارم به سان غنچه در تاب//وزو خون می چکد از دیده خوناب...
mohadese432: بیزارم ازان کهنه خدایی که توداری / هرلحظه مراتازه خدای دگراستی
مهرنوش: یوسف فروختن به زر ناسره هم خطاست/نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم
mohadese51: من مستو تو دیوانه ما را که برد خانه/ چند بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه
mohadese432: هرگزحسدنبردم برمنصبی ومالی / الابرانکه داردبادلبری وصالی
mohadese432: هرگزحسدنبردم برمنصبی ومالی / الابرانکه داردبادلبری وصالی
setare1234: یا وفا یا خبر وصل تو با مرگ رقیب/بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
mohadese432: ده روزمهرگردون افسانه است وافسون / نیکی به جای یاران فرصت شماریارا
setare1234: الهی سینه ای ده آتش افروز/در آن سینه دلی وان دل همه سوز
mohadese432: زاهدخام که انکارمی وجام کند / پخته گردد چونظربرمی خام اندازد
setare1234: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند/ نماز نیمه شبی دفع صد بلا بکند
mohadese432: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند / گل ادم بسرشتندوبه پیمانه ردند
setare1234: دردا که فراق ناتوان ساخت مرا / در بستر ناتوانی انداخت مرا
mohadese432: اگران ترک شیرازی بدست ارددل مارا / به خال هندویش بخشم سمرقندوبخارارا
setare1234: ای سرو ناز حسن که خوش می روی به ناز / عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
mohadese432: زغم کسی هلاکم که زمن خبرندارد / عجب ازمحبت من که دراواثرندارد
ف آ: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن *//* در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
mohadese432: نشنوازنی نی حصیری بینواست / بشنوازدل دل حریم کبریاست
setare1234: تکیه بر اختر شبگرد مکن کین عیار / تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو
mohadese432: ورایدون که ایدزاخترپسر / ببندش به بازونشان پدر
setare1234: روی جانان طلبی آینه را قابل ساز / ورنه هرگز گل و نسرین ندمد زآهن و روی
mohadese432: یوسف گم گشته بازایدبه کنعان غم مخور / کلبه ی احزان شودروزی گلستان غم مخور
setare1234: رواق منظر چشم من آشیانه توست / کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
ای که دل بردی زدلدارمن ازارش من // انچه اودرکارمن کرده است درکارش مکن
*عطر نور*(زهرا): نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم/دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
mohadese432: اسایش دوگیتی تفسیراین دوحرف است / بادوستان مروت بادیگران مدارا
*عطر نور*(زهرا): امان که کار من ای شوخ زار کردی و رفتی/به شوخ آمدی و کارزار کردی و رفتی
setare1234: یا رب سببی ساز که یارم به سلامت/باز آید و برهاندم از یند ملامت
pooriya: تعقیب مفتّش هم از این شیره ی قاچاق/بابی است در این مسئله ممدود نه مقصور
mohadese432: رتم یلی بوددرسیستان / منش کرده ام رستم دستان
*عطر نور*(زهرا): نوروز مینوازد روح از نسیم اسحار/خورشید میدرخشد بر چشمه های کوهسار
setare1234: روز و شب دل طلب جام جم از ما می کرد /وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
*عطر نور*(زهرا): دوش دهقان فلک،دست به داسِ مهِ نو/دور زد ،کشته ی سی روزه ی ما کرده درو
pooriya: وه که ان اهوی سیه چشم گشود/از سر زلف سیه نافه ی خونین جگری
setare1234: یارم چو قدح بدست گیرد / بازار بتان شکست گیرد
*عطر نور*(زهرا): در بیشه مزن آتش و خاموش کن ایدل!/درکش تو زبان را که زبان تو زبانه است
mohadese432: تاتونگاه می کنی کارمن اه کردن است / ای به فدای چشم تواین چه نگاه کردن است
ghazal110: تن محنت کشی دیرم خدایا //دل حسرت کشی دیرم خدایا
*عطر نور*(زهرا): آمد از تاب و تبم جان به لبم ایکاش که جانان/بادم عیسویم این دم آخر به سرآید
setare1234: دلم رمیده لولی وشیست شورانگیز / دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
mohadese432: زغم کسی هلاکم که زمن خرندارد / عجب ازمحبت من که دراواثرندارد
setare1234: دردا که فراق ناتوان کرد مرا / در بستر ناتوانی انداخت مرا
*عطر نور*(زهرا): اگر خورشید شد خاموش،ماه و اختری هم هست/و گر آتش شود خاکستر آن زیر اخگری هم هست
setare1234: تو از ما غافل و ما با تو همراه / ز ما فریاد می آید تو خاموش
*عطر نور*(زهرا): شر و شور جهانی خود به فریادند و میگویند/که در آینده ی نزدیک شور محشری هم هست
setare1234: تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای / که امروز سالار و سر پنجه ای
mohadese432: یکی خنجرابگون برکشید / همی خواست که ازتن سرش رابرید
*عطر نور*(زهرا): در گوشه ی کاشانه بسی سوختم اما/ان شمع نبودم که به کاشانه بمیرم
Abi67: من هرچه دیده ام زدل ودیده دیده ام/گاهی زدل بود گله گاهی زدیدهام
setare1234: میخورد خون دلم مردمک دیده رواست / که چرا دل به جگرگوشه مردم دتدم
*عطر نور*(زهرا): مرا باز از چمن آواز دادند/دلم از آشیان پرواز دادند
مهدی صدیقی: دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را // دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
*عطر نور*(زهرا): آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا/بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
mohadese432: اسایش دوگیتی تفسیراین دوحرف است / بادوستان مروت بادیگران مدارا
najmeh65: الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور/ پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی
setare1234: یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب / بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟